جنون یک مرغ مهاجر ضمانت رسول مهربانی (ص) برای موفقیت و پیشرفت چیست؟ چشم‌هایت را به من قرض بده! | راهکارهای جلوگیری از خود محوری و استبداد رأی در کلام رسول خدا (ص) راهیابی ۱۲۵ متسابق به مرحله استانی چهل‌وهشتمین دوره مسابقات قرآن در خراسان رضوی ۲۵ هزار بسته تحصیلی به دانش‌آموزان نیازمند اهدا شد + فیلم دیوار ندبه چیست و پیامبر اسلام(ص) چه ارتباطی با این دیوار دارند؟ برپایی نمایشگاه عکس «شکوه قم در قاب تاریخ» در قم نقش خانواده در پرورش نسل آینده از دیدگاه امام رضا(ع) خاطره‌ای که ده سال حاجی‌زاده را در لیست شهدا نگاه داشت برپایی دوره‌های آموزش عمومی قرآن کریم در مساجد سراسر کشور آموزش سواد رسانه‌‌ای در مساجد مشهد بیست‌و‌دومین جشنواره فرهنگی‌هنری امام‌رضا(ع) در ۳۱ استان برگزار می‌شود اجرای طرح مساجد جامعه‌پرداز در مشهد ماجرای یک بانوی تونسی و قرآنی که به مشهد رسید | وقتی شفای یک بیمار به هنر پیوند خورد دیدار تولیت آستان قدس رضوی با خانواده آتش نشان فداکار مشهدی به من مشورت بدهید! کلید طلایی برای ساختن سرنوشتی روشن | مروری بر فواید مشورت در زندگی وقف، از سنت دیروز تا موتور توسعه امروز آیت‌الله علم‌الهدی: مجتمع‌های آموزشی ویژه بانوان درمناطق حاشیه‌ای برای جذب نسل جوان ایجاد شود آزادی ۱۵۰۰ زندانی خراسان رضوی به مناسبت سالروز میلاد پیامبراسلام(ص) | آغاز پویش «به عشق پیامبر(ص) می‌بخشم» + فیلم
سرخط خبرها

هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب کشی است

  • کد خبر: ۱۶۲۶۴۸
  • ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۱
هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب کشی است
چند کفتار حلقه زده بودند بر گرد دخترکی نوگل و چونان رستم از راه رسید و با دست خالی به پیکار برخاست، کاردآجینش کردند جانکم. تیغی بر قلبش و تیغی بر ریه اش نشاندند و به دیار باقی رهسپارش کردند. چندین روز است دندان قروچه ایم و خشم.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

تصدقت گردم نقره جانم خواندید خبر را؟ دیدید کاغذ اخبار را؟ خدا کند ندیده باشید، فوق النهایه رنج آور است و از طرفی غرور آفرین، جوانی به قول ابوالفضل بیهقی، برنا و در رسیده، دیدید چه معرکه‌ای کرد؟ چند کفتار حلقه زده بودند بر گرد دخترکی نوگل و چونان رستم از راه رسید و با دست خالی به پیکار برخاست، کاردآجینش کردند جانکم. تیغی بر قلبش و تیغی بر ریه اش نشاندند و به دیار باقی رهسپارش کردند. چندین روز است دندان قروچه ایم و خشم.

تو فکر کن خانم جان، فکر کن به زن جوانش که منتظر آمدنش بود و فکر کن به مادرش که ریشه جگرش حمیدرضا بود. خانم جان، دیدیم و سوختیم و از طرفی کیفور شدیم و سرمست از اینکه هنوزا در رگ جوانان این ممالک محروسه خون داغ هست، هنوزا خونی هست با نقطه جوشی به گاه غیرت و دفاع. خانم جان می‌توانست توپ و تشری بزند. می‌توانست نهیبی کند و دادی بزند. می‌توانست بگوید ندیدم. یا به من چه. نگفت و نکرد خاتون جانم. دختر را دختر و خواهر و ناموس خودش دید و خونش به جوش آمد.

گوشتان را بیاورید خانم جان. می‌گویم شما خبری ندارید از آن‌ها که فریادهاشان گوش فلک را کر کرده بود که آی ال و آی بل. خب بفرما این رعنا جوان که د ر هیبت سلحشوری ایرانی با دست خالی به جنگ اهریمنان رفت و خونش هم بر خیابان ریخت. کجاست قربان صدقه‌هایی که برای بقیه می‌رفتند. می‌دانید خانم جان با خدا که بر سر عهد باشی همین می‌شود.

دریچه رستگاری به قدر پلک زدنی باز و بسته می‌شود و این تویی که باید زبر وزرنگ باشی و به وقت بپری. حمیدرضا خان نازنین این خاک، بر زمین افتاد و برای ارباب جراید جهان البت تخم گذاشتن لاک پشت‌ها در کارائیب مهم‌تر بود. رعناجوان ما به خون غلتید و همه نگاه‌ها سمت حرف و حدیث‌های رفتن و نرفتن جناب مسی بود. تا بوده همین بوده تصدق. خون مظلوم در آسمان‌ها معروف‌تر و معطرتر است تا در این کره خیس خاکی.

تاریخ این سرزمین را که ورق می‌زنی جز این چیزی نمی‌بینی. کم نبودند رئیسعلی‌ها و میرمهنا‌ها و داش آکل‌ها و طیب‌ها که شرف را به جیفه دنیا نفروختند و ابدیت را بر چند روزه دنیا ترجیح دادند. خانم جانم هم به خودتان عرض می‌کنم و شما به هم جنسان خود بفرمایید، زیر هر چراغی که در شهر روشن است، حمیدرضایی نفس می‌کشد که رگش را برای ناموس و وطن گرو گذاشته است و بیرون جهیدن خون از رگش به کارد بی مروتان از خدا بی خبر وقت دارد.

خون جهنده باید بر خاک ریخته شود خانم جان. حیف این قل قل جوشان گرم نیست که سرد شود و در رگ‌ها منجمد شود و کبره ببندد و بشود خوراک مار و مور؟ تلخ بودم تلخ گفتم بر من ببخشایید ... دورتان بگردم، دل بد نکنید‌ها ما همه حمیدرضاییم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->